معرفی کتاب واقعیت
کتاب واقعیت ده دلیل اینکه چرا دربارهی جهان اشتباه فکر میکنیم. اگر در چند سال اخیر اخبار تلویزیون رو دنبال کرده باشید یا روزنامه خونده باشید احتمالاً تصورِ خیلی تاریکی از دنیا دارید. تروریسم، فقر شدید، اپیدمی های مرگبار. و تمامِ مدت هم در حال بدتر شدنه. خب باید بدونید که این تصور کاملاً غلطه.با ادامه بررسی کتاب واقعیت با ما همراه باشید.
معرفی کتاب واقعیت
شرایط زندگی در دنیای فعلی نه تنها بهتر از چیزیه که ما فکر میکنیم، بلکه بهتر از شرایطی که در هر زمانِ دیگهای در طول تاریخ بشریت وجود داشته.
کتاب “واقعیت : ده دلیل اینکه چرا دربارهی جهان اشتباه فکر میکنیم” از هانس راسلینگ درمورد سوء برداشت های ما درمورد جهان است و ده دلیلِ اصلی اینکه چرا ما این تصور غلط و تاریکمان از جهان فعلی را با تمام وجود قبول داریم، به ما معرفی میکند و توضیح میدهد.
کتاب زمانی که هریک از این دلایل را توضیح میدهد، مثال هایی از زندگی واقعی مطرح کرده، حقایقِ آماری را درمورد آنها معرفی میکند و همچنین راه حل هایی را ارائه میدهد که با استفاده از آنها بتوانیم دیدِ درست تری از دنیایی که در آن زندگی میکنیم داشته باشیم.
در نهایت هدف این کتاب این است که با استفاده از حقایقِ آماری دیدِ درستی از دنیای فعلی بدست آوریم و اجازه ندهیم که احساساتمان یا چیزهایی مختلفی که در اخبار یا روزنامه میبینیم، دنیا را در ذهن ما به چیزی تبدیل کنند که در واقع نیست.
ده موردی که از نظر کتاب واقعیت باعث میشوند در برداشتمان از دنیا اشتباه کنیم به صورتِ زیر هستند:
۱. غریزهی ایجادِ شکاف
انسان ها عادت دارند همه چیز را به دو دستهی کاملاً متفاوت تقسیم کنند و این عادت را در تحلیل وضعیت جهان هم بکار میگیرند. (“ما” و “آنها”)
۲. غریزهی منفی نگری
انسان ها معمولاً نکات منفی را بیشتر از نکات مثبت میبینند و به خاطر میسپارند. (رسانه ها نیز از این خصوصیتِ انسان ها برای جلب توجه آنها استفاده میکند. به همین دلیل است که اخبار منفی را بیشتر میشنویم.)
۳. غریزهی در نظر گرفتنِ خط صاف
انسان ها هنگام دیدنِ روند پیشرویِ یک پدیده، بطور غریزی فرض میکنند که این روند همینطور به صورت خط صاف جلو میرود، درحالی که در واقعیت نمودارِ خط صاف تقریباً هیچوقت ایجاد نمیشود.
۴. غریزهی ترس
انسان ها بطور غریزی به چیزهایی که در آنها ترس ایجاد میکند بیشتر توجه میکنند.
۵. غریزهی تعیینِ ابعاد
انسان ها معمولاً ابعاد وقایع را درست متوجه نمیشوند و یا آنها را به درستی تحلیل نمیکنند. (بهعنوان مثال اکثراً در مورد درصدِ مهاجرین کشورشان به اشتباه این درصد را بالاتر از چیزی که هست تخمین میزنند)
۶. غریزهی کلّی سازی
انسان ها معمولاً به غلط گروه هایی از انسان ها و یا کشور ها را در کنار یکدیگر بعنوانِ “یکسان” قرار میدهند که درواقع تفاوت های بسیاری دارند.
۷. غریزهی سرنوشت
انسان ها این تصورِ اشتباه را دارند که شرایط فرهنگی، عقیدتی و یا جغرافیایی وجود دارد که به دلیلِ آنها کشورها در شرایط فعلیشان گیر کردهاند. به عبارتی فکر میکنند سرنوشتِ این کشورها به این دلایل غیرقابل تغییر است.
۸. غریزهی تمرکز بر تنها یک چیز
انسان ها در تحلیل مسائلی که مربوط به جهان میشود، معمولاً فقط بر یک منبع اطلاعاتی یا یک دیدگاه تکیه میکنند.
۹. غریزهی پیدا کردن مقصر
انسان ها معمولاً در مواجهه با مشکلی، سعی میکنند یک مقصرِ واحد پیدا کنند و با شکست دادنِ آن مقصر، مشکل را حل کنند.
۱۰. غریزهی اضطرار
انسان ها برای جلوگیری از شرایط خطرناکی که به نظرشان در نزدیکیست، به علت احساس اضطراری که درونشان ایجاد میشود سعی میکنند به سرعت عکسالعمل نشان دهند و همین احساس اضطرار باعث میشود دیگر غرایزِ غلطی که نام بردیم، در آنها تا چند برابر قویتر عمل کنند.
راسلینگ در کتاب واقعیت نوشته است که همهی گروه هایی که تا به حال با آنها صحبت کرده است، مستقل از شرایط اجتماعی، اقتصادی و حتی تحصیلیِ آنها، گمان میکردند شرایط زندگی در دنیا با گذر زمان بدتر و بدتر شده است.
در حالی که در واقعیت شرایط زندگی در دنیا هر سال که میگذرد بهتر از سالِ قبل میشود. او تاکید دارد که این بهبود هر سال در همهی زمینه ها رخ نمیدهد، اما اگر به عنوان یک قاعدهی کلی به آن نگاه کنیم، همیشه شرایط دنیا در حال بهتر شدن است و اگر از روی حقایق آماری به دنیا نگاه کنیم میتوانیم این بهبود را به وضوح ببینیم.
آیا کتاب واقعیت میخواهد به خواننده بگوید دنیا گلستان است؟
به هیچ وجه. راسلینگ در چند بخش این کتاب یادآوری میکند که امکان دارد پدیدهای روند رو به بهبود داشته باشد، اما هنوز “خوب” نباشد. و ما باید این امکان را بپذیریم چون دنیایی که در آن زندگی میکنیم به این شکل است.
او عقیده دارد که گروه های بسیار زیادی هستند که برای بهبود شرایط زندگی سال ها زحمت کشیدهاند و به موفقیت های بزرگی دست یافتهاند. و اگر ما این موفقیت ها را درنظر بگیریم و عموم را از وجودِ آنها آگاه کنیم، با دیدنِ تاثیرِ تلاشِ مردم، انگیزه برای ادامهی این تلاش ها افزایش می یابد.
راسلینگ میگوید دنیا هنوز جای ایدهآلی نیست، بسیاری از نقاط دنیا هستند که مردمانش این بهبود در سطح کلی زندگی را در زندگی روزمره خود احساس نمیکنند. اما با این حال، این بهترین شرایطی است که بشریت تا به حال داشته است. و اگر این حقیقت را درنظر بگیریم، میتوانیم آرام تر زندگی کنیم و همزمان تلاشمان را برای بهبود شرایط زندگیِ مردم در “همه”ی نقاط دنیا افزایش دهیم.
درباره هانس راسلینگ
هانس راسلینگ پزشک، محقق، استاد دانشگاه و سخنران حرفهای متولد ۱۹۴۸ در شهر اوپسالا در سوئد، مردیست که با کتاب پرفروش “واقعیت” و سخنرانیهای تاثیرگذارش شناخته می شود.هانس در سال ۲۰۱۷ دار فانی را وداع گفت.
او بین سال های ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۴ در دانشگاه اوپسالا به تحصیل در رشته های پزشکی و آمار مشغول بود و پس از آن در سال ۱۹۷۲ در دانشگاه پزشکیِ St.John در هند، در رشتهی بهداشتِ عمومی نیز تحصیل کرد. در سال ۱۹۸۱ راسلینگ در زمینهی بیماریِ کونزو تحقیقاتی داشت که منجر به گرفتنِ مدرک دکترای او از دانشگاه اوپسالا شد. برای مطالعه کامل سرگذشت این نویسنده مقاله زندگینامه هانس راسلینگ را مطالعه کنید.