اهمیت بخش بندی در بازاریابی

یکی از عوامل موفقیت سازمان‌ها و کسب و کارها در بازار پر رقابت امروزی شناخت درست بازار و مخاطبان هدف و همچنین داشتن برنامه برای هر گروه از مخاطبان می‌باشد. در حقیقت هیچ کسب و کاری نمی#تواند ادعا کند که کلیه افراد به یک اندازه مشتریان بالقوه محصولات و خدمات آن هستند. از این رو لازم است که هر کسب و کار بر اساس انطباق دادن کالاها و خدمات خود با نیازها، رفتارها و خصوصیات مشتریان، دسته هایی خاص از مشتریان را با درصد شانس بالا از نظر احتمال خرید انتخاب کرده و فعالیت اصلی بازاریابی خود را روی آن‌‎ها متمرکز نماید تا بتواند بیشترین مشتری ممکن را بدست آورد و از هزینه و اتلاف وقت در صورت ایجاد و تدوین برنامه بازاریابی از کارهای بی هدف بپرهیزد.

این خود اهمیت بخش بندی در بازاریابی را به خوبی نمایان می‌سازد که البته مدیران موفق در سراسر دنیا و کشور خودمان نیز این مورد را سرلوحه کار خود قرار داده و می‌دهند و یکی از علل موفقیت آن‌ها نیز در زمینه کسب و کار، ملاک قرار دادن این مورد در کنار موارد بسیار مهم دیگر می‌باشد.

تعریف بخش بندی بازار یا (Segmentation Marketing)

بخش بندی بازار یا تقسیم بندی بازار یک فرآیند مهم در مدیریت و بازاریابی است که متمرکز بر تقسیم کردن مشتریان بالقوه کالا یا خدمات یک کسب و کار به گروه‌ها و دسته‌‎های کوچک تر بر اساس ویژگی‌های آن‌ها می‌باشد. هر دسته از این افراد و گروه ها در حقیقت یک بخش از بازار خواهند بود و هر بخش بازار از مشتریان بالقوه ای با ویژگی های مشترک تشکیل شده است. این موضوع کمک می‌کند که استراتژی‌های بازاریابی مشترکی روی افراد موجود در هر بخش بازار اجرا شود که بر اساس ویژگی های آن ها بیشترین تاثیر را روی آن ها داشته باشد. این موضوع موجب می‌شود که در هزینه های تبلیغات و بازاریابی صرفه جویی شده و کسب و کار بتواند تبلیغات و بازاریابی هدفمند تری روی هر دسته از مشتریان بالقوه خود انجام دهد. در حقیقت با درک کردن اهمیت بخش بندی بازار، بازاریابی کسب و کار را متناسب با خواسته های هر بخش از بازار می‌توان تنظیم و مناسب سازی نمود.

شناخت مشتری از طریف بخش بندی بازاریابی

به عبارت دیگر می‌توان گفت بخش بندی بازار، به معنای شناسایی بخش‌‌هایی از بازار است، که با بخش‌های دیگر بازار متفاوت است، به طوری که این تفاوت در نیازهای مشتریان بالقوه موجود در آن بازار است که دقیقا می‌تواند چراغ راه کسب و کار ها در زمینه بازاریابی و فروش و همچنین انتخاب جامعه هدف برای جذب مشتری باشد. بخش بندی بازار به کسب و کارها کمک می‌کند که نیازهای مشتریان بالقوه در آن بازار را بهتر شناخته و در راستای پاسخگویی به آ‎ن‎‎ها به بهترین شکل ممکن اقدام کنند. همان طور که پیش تر ذکر شد یکی دیگر از دلایل بخش بندی بازار، طرح ریزی استراتژی بازاریابی برای کسب و کارها می‌باشد. این بدان معنی است که وقتی ما بازار را برا اساس معیارهای مختلف به بخش‌های تقسیم می‌کنیم، بر اساس توان مالی سازمان، امکانات و ویژگی‌های محصول یا خدمات خود اقدام به انتخاب یک یا چند بخش از بازار می‌کنیم و روی آن ها برای بازاریابی دقیق تر متمرکز می‌‍شویم تا طرح‌‌‎‎های بازاریابی قیف فروش خود را روی آن پیاده کنیم.

 

اهمیت بخش بندی در بازاریابی بسیار زیاد است زیرا شناخت درست بازار و مخاطبان هدف در کنار برنامه ریزی برای هر گروه از مخاطبان، مسیر صحیح رسیدن به موفقیت است.

 

کجا نباید اقدام به بخش بندی بازار کرد؟

اما همیشه و برای هر نوع کسب و کاری هم نیاز نیست که بخش بندی بازار انجام شود و علت آن هم به استراتژی‌های متفاوت برخود با بازار و همچنین نوع محصول و خدمات ارائه شده توسط برخی کسب و کارها بر می‌گردد. نکته دیگری که باید مدنظر قرار گیرد این است که در صورتی که سود آوری سازمان در زمان تقسیم نکردن بازار بهتر باشد، تقسیم بندی بازار پیشنهاد نمی‌شود. به طور کلی برای تقسیم بندی بازار دو نگاه صنعتی و مصرفی وجود دارد، که در هر کدام معیارهای بخش بندی بازار متفاوت است. فرآیند خرید از آنجا اهمیت پیدا می‌‎کند که در هر شرکتی، رفتار مذاکره‌ ای متفاوتی برای خرید اتخاذ می کند.

با توجه به این چکیده الان می‌‌‎توان گفت که برای تعیین استراتژی بازاریابی نیازمند تعین بازار هدف بر اساس بخش بندی‌های انجام شده هستیم و باز بر اساس بازار هدف نیازمند تدوین برنامه بازاریابی می‌‎باشیم. برنامه بازاریابی که بر اساس ویژگی های بازار هدف و مشتریان مورد نظر قرار گرفته، تدوین شود می‌تواند کسب و کار را به موفقیت سوق دهد.

باید همواره در نظر داشت که مفهوم بازار بدون خریدار اصلا موجودیت پیدا نمی‌کند و در واقع بازار وقتی ماهیت پیدا می‌‎‎کند که خریدار در آن وجود داشته باشد. خریداران هم برای رفع نیازهای خود دست به خرید کالا یا خدمات ارائه شده توسط کسب و کارها می‎زنند. در حقیقت این خریداران از جهات مختلف از جمله نوع برآوردن نیازهای خود، نوع خواسته‌ها و نیازها، شیوه خرید، نوع نگرش‌ها و بسیاری موارد دیگر با هم دچار تفاوت هستند. با دسته بندی کردن این خریداران به دسته ها و گروه هایی که خصوصیات مشترکی دارند می‎توان در بازاریابی برای هر یک از دسته‌ها، روی نیازهای اصلی همان دسته از افراد متمرکز شده و بصورت هدفمند تبلیغات و بازاریابی نمود.

روش های بازاریابی یکسان مانند گذشته دیگر روی همه افراد و گروه‌ها جوابگو نیست. به همین دلیل و با در نظر داشتن اهمیت بخش بندی در بازاریابی، باید حتما برای هر دسته از افراد و در حقیقت هر بخش بازار، برنامه خاصی داشت. به عنوان مثال دسته ای از افراد شاید بازاریابی اینترنتی و دیجیتال رویشان جوابگو باشد و همین روش روی برخی دیگر از افراد کمترین تاثیر را داشته باشد.

اهمیت بخش بندی در بازاریابی بسیار زیاد است زیرا شناخت درست بازار و مخاطبان هدف در کنار برنامه ریزی برای هر گروه از مخاطبان، مسیر صحیح رسیدن به موفقیت است.

معیارهای بخش بندی بازار 

در حقیقت برای شناخت معیارهای بخش بندی بازار باید مواردی که بین دسته های افراد مشترک می‌‎باشد را در نظر گرفت که باعث می‌شود افراد آن دسته‌ها از نظر رفتارها، عادت‌ها و نیاز‌ها، نقاط مشترک زیادی داشته باشند و نحوه بازاریابی که بر اساس این خصوصیات مشترک تعیین می‌شود نهایت تاثیرگذاری را روی آن‌ها داشته باشد. اما این بدین معنا نیست که بخش بندی بازار باید خیلی فرآیند پیچیده ای داشته و پرهزینه باشد. در حقیقت بخش بندی بازار را به سادگی و با کمترین هزینه انجام داد و به همین علت ساده ترین معیارها را برای بخش بندی در نظر می‌‎گیرند که معمول ترین این معیار‌ها عبارتند از:  متغیرهای جمعیت شناختی، عوامل جغرافیایی، معیارهای روان شناختی و عوامل رفتاری. حال در این بخش به هر یک از این معیارهای بخش بندی بازار اشاره می‎کنیم:

متغیرهای جمعیت شناختی :

این متغیرها مانند جنسیت، سن، تعداد اعضای خانواده، شغل، درآمد، تحصیلات، رشته تحصیلی، نژاد و قومیت و غیره موارد مشترکی می‌توانند باشند که در میان دسته های بزرگی از مشتریان بالقوه وجود داشته باشند و بر اساس این موارد مشترک، خواسته‌ها، عادات، علایق و ترجیحات مشترک نیز برای این افراد تعریف می‌گردد. در حقیقا ممکن است بر اساس همین موارد مشترک، یک کسب و کار بتواند محصول یا خدمت خود را برای یکی از این گروه ها مناسب دانسته و با تمرکز روی بازاریابی روی آن گروه، به نتیجه فوق العاده ای دست یابد.

معیارهای روان شناختی :

مواردی مانند خصوصیات شخصیتی، ویژگی‌های روحی روانی و همچنین سبک زندگی افراد نیز عوامل روان شناختی هستند که می‌تواند در این زمینه مورد توجه قرار گیرد. عوامل شخصیتی مانند تسلط طلبی و یا برون گرایی مثال هایی از این معیارهای روان شناختی هستند که می‌تواند بر رفتار خرید افراد نیز تاثیر گذار باشد.

عوامل رفتاری :

در این زمینه، افراد بر اساس رفتار مصرف، میزان مصرف، موقعیت استفاده از محصول یا خدمات، منافع متصور، و معیارهایی به این ترتیب، تقسیم بندی می شوند. یکی از عوامل رفتاری مهم میزان وفاداری به محصول یا خدمات یا برند است که در این تقسیم بندی مد نظر قرار می‌‎گیرد.

عوامل جغرافیایی و منطقه ای :

با در نظر گرفتن عوامل جغرافیایی، معمولا بازار به واحد‌‎های مختلف جغرافیایی از جمله خیابان‌ها، محله‌ها، شهرها، استان‌ها و یا حتی کشورها تقسیم بندی می‌شوند. شرکت‌هایی که گام‌ها را می‌خواهند با اطمینان بردارند ابتدا بزرگ فکر نمی‌‎کنند و از یک منطقه جغرافیایی در ابتدا کار خود را آغاز می‌‎کنند. سپس کار خود را از نظر جغرافیایی هم گسترش می‌دهند. باید در نظر داشت به طور معمول مردم یک منطقه جغرافیایی از نظر فرهنگی، عادات، برخی سلایق و امثالهم شباهت‌هایی داشته و با مردم مناطق دیگر از همین منظر دارای تفاوت‌هایی هستند. به همین علت عوامل جغرافیایی هم برای تقسیم بندی بازار معیارهایی بسیار مناسب می‌باشند.

مدرسه آیا دوره اصول تدوین برنامه بازاریابی برگذار می نماید.